ورزش از دیدگاه قرآن

 

Description: http://www.serajnet.org/userimages/Post105_top_left_con.gif

 

 

ورزش در قرآن

قرآن، کتاب آسماني اسلام، بزرگ ترين سرمشق و راه گشاي زندگي انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قيامت است. در اين کتاب بزرگ و بي نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستي مي باشد- آياتي وجود دارد که به گونه اي بر اهميت ورزش و نيرومند سازي جسم در کنار تقويت روح و بعد عملي دلالت دارد. ما در اين جا به برخي از اين آيات- در حد وسع کتاب- اشاره مي کنيم، باشد که راه گشاي ورزش کاران، ورزش دوستان و ساير اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.

طالوت و نيرومندي جسماني

از جمله مواردي که نيرومندي جسماني به عنوان يک مزيت و امتياز در قرآن ذکر شده، ...

داستان طالوت و قوم بني اسرائيل است. قوم يهود که در زير سلطه فرعونيان، ضعيف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبري هاي خردمندانه حضرت موسي عليه السلام از آن وضع اسف انگيز نجات يافته و به قدرت وعظمت رسيدند، ولي پس از مدتي دچار غرور شده و دست به قانون شکني زدند، و به همين جهت، سرانجام از قوم "جالوت"- که در ساحل درياي روم، بين فلسطين و مصر مي زيستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نيز به اسارت جالوتيان در آمدند.
اين وضع، چندين سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پيامبري به نام "اشموئيل" را براي نجات و ارشاد آن ها برانگيخت. بني اسرائيل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و اميري براي آن ها انتخاب کند، تا همگي تحت فرمان و هدايت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خويش را باز يابند.
اشموئيل به درگاه خداوند روي آورده و خواسته قوم خود را به پيشگاه حضرت احديّت عرضه داشت، به او وحي شد که طالوت را به پادشاهي ايشان برگزيدم:

"وَ قالَ لَهُم نَبِِِيِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛
و پيامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را براي زمام داري شما مبعوث [و انتخاب] کرده است."

از آن جا که طالوت مردي کشاورز بوده و توانايي مالي چنداني نداشت، اشراف با انتخاب وي مخالفت نمودند:
"قالُوا اَنّي يکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُينا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم يُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛
گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با اين که ما از او شايسته تريم؟ و او ثروت زيادي ندارد."

او نه ثروت و قدرت مالي دارد و نه موقعيت اجتماعي و خانوادگي، زيرا از خاندان نبوت و پيامبري نبوده و از خاندان پادشاهي نيز نيست. اشموئيل در پاسخ گفت:
"اِنَّ اللهَ اصطَفيهُ عَليکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِي العِلمِ وَ الجِسمِ
خداوند او را بر شما بر گزيده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشيده است."

چنان که ملاحظه مي شود، اشموئيل پيامبر دو خصلت "گسترش علمي و توانايي جسمي" را بر دو خصوصيت ديگر، يعني قدرت مالي و افتخارات نژادي و نسبي، فضيلت و ترجيح مي دهد و دارنده اين دو خصلت را براي احراز مقام رهبري شايسته تر مي داند، در اين جا قدرت بدني با صراحت به عنوان يک مزيت و فضيلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمي قرار گرفته و با آن مقايسه شده است. هنگامي اهميت اين مقايسه روشن مي شود که با اهميت علم از ديدگاه اسلام آشنا شويم. در قرآن مي خوانيم:
"اِنََّما يَخشَي اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛
در جمع بندگان الهي، فقط علما هستند که ترس و بيم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهيزگاري در دل آن ها راه دارد]."

"مَن يُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِيَ خَيراً کَثيراً؛
کسي که از حکمت [و دانش و استحکام در انديشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خير و برکت فراواني دست يافته است."

خداوند در مقام بيان منزلت والاي حضرت يحيي عليه السلام مي فرمايد:
"وَاتَيناهُ الحُکمَ صَبِيّاً؛
ما به يحيي عليه السلام، آنگاه که کودکي بيش نبود، حکم و داوري متين و راي و انديشه اي استوار ارزاني داشتيم. و در کودکي به او دانايي عطا کرديم."

"يَرفَعِ اللهُ الَّذينَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذينَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛
خداوند آن هايي را که ايمان آورده اند و کساني را که دانش يافته اند، به درجاتي بر افرازد."

در احاديث نبوي نيز در اين خصوص چنين آمده است:
"مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماء الشُّهَداء؛
مرکّب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است."

اِنَّ المَلائکَةَ لَتَضَعُ اجنِحَتَها لِطالِبِ العِلم ِرضيً بِما يَِضنَعُ؛
فرشتگان آسماني براي ابراز رضايت و شادماني نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پرو بال خويش را فرو مي نهند."

"اُطُلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّين؛
جوياي دانش و علم باشيد، هر چند آن را در چين [و نقاط بسيار دور دست] سراغ گرفته باشيد."

"فَقيهَُ اَشَدّ عَلَي الشّياطينِ مِن اَلفِ عابِد؛
وجود يک فقيه و فردا واجد بينش و بصيرت ديني، از ديدگاه شيطان ها و اهريمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذيرتر از وجود هفتاد عابد است."

"مَوتُ قَبيلَة اَيسَرُ مِن مَوتِ العالِمِ؛
مرگ يک گروه و قبيله، از مرگ يک عالم و دانشمند، آسان تر و تحمّل پذيرتر است."

حال که تا حدودي با ارزش و مقام والاي علم و عالم از ديدگاه اسلام آشنا شديم، مي توانيم به اهميت تقويت جسم نيز پي ببريم، زيرا در اين آيه قرآني، نيرومندي جسماني در رديف نيرومندي علمي – و البته بلافاصله پس از آن- ذکر شده است. البته بايد توجه داشت نيرومندي علمي بر توانايي جسماني اولويت و برتري دارد و رهبري چنان چه از نظر علمي ضعيف باشد، ديگر نمي تواند رهبري کند و توانايي جسمي او نيز کمکي به وي نخواهد کرد. بدين جهت است که مي بينيم ابتدا توانايي علمي طالوت مطرح شده و سپس توانايي جسمي وي، و فرمود:
"وَزادَهُ بَسطَةً فِي العِلمِ وَالجِسمِ."
از همين جا مي توان استفاده کرد که قوي بودن جسماني براي يک ورزشکار کافي نبوده و بايد به موازات تقويت جسم- بلکه مقدم بر تقويت جسم- به تقويت جنبه علمي و ايماني نيز بپردازد. قدرت بدني و حتي قدرت علمي فراوان، چنان چه با ايمان به خدا همراه نگردد، جز زيان و خسران، فايده ديگري براي جامعه بشري نداشته و همچون تيغ تيزي خواهد بود در دست زنگي مست.

شجاعت و توان رزمي حضرت داوود عليه السلام

هنگامي که طالوت براي مبارزه با جالوت به سوي او حرکت مي کند، جنگ جويان فراواني از مردان بني اسرائيل وي را همراهي مي کنند، ولي در نهايت با تعداد نيروي اندکي که داراي ايماني راسخ و استوار بودند، در برابر لشکر انبوه و مجهّز جالوت، صف آرايي مي نمايد. خداوند متعال به اشموئيل پيامبر وحي مي فرستد که قاتل جالوت شخصي است که زره حضرت موسي عليه السلام به تن او اندازه باشد، و او مردي است از فرزندان "لاوي بن يعقوب" و نامش "داوودين ايش" است. ايش، مرد چوپاني بود که ده پسر داشت و داوود کوچک ترين آن ها بود.

طالوت به هنگام گردآوري سپاه، به دنبال ايش مي فرستد که خود و فرزندانت در لشگر من حضور يابيد. آن گاه زره حضرت موسي عليه السلام را به تن يک يک فرزندان ايش مي کند، ولي براي هر کدام يا کوتاه است و يا بلند؛ مي پرسد: آيا پسر ديگري نيز داري؟

مي گويد: آري، کوچک ترين پسرم را با خود نياورده ام، تا از گوسفندان نگهداري کند.
طالوت به دنبال داوود مي فرستد و وقتي زره را به وي مي پوشاند، آن را درست به اندازه وي مي يابد.
داوود شخصي قوي هيکل، نيرومند و شجاع بود. طالوت براي اين که به توان رزمي و قدرت بدني داوود پي ببرد، از او مي پرسد: آيا تاکنون قدرت و نيروي خود را آزمايش کرده اي؟

وي پاسخ مي دهد: آري، هر گاه شيري به گله من حمله نموده و گوسفندي را به دهان مي گيرد، من خود را به آن شير رسانده و با قدرت، دهانش را باز نموده و گوسفند را از آن خارج مي کنم!

جالوت که داراي عظمت و ابهّت ويژه اي بود، در پيشاپيش لشکر خويش بر فيلي سوار بوده و تاجي بر سر داشت، ياقوتي نيز بر پيشاني وي مي درخشيد.
داوود به اقتضاي شغل چوپاني، فلا خوني در اختيار داشت که سنگ در آن نهاده و به طرف حيوانات درنده اي که قصد دريدن گوسفندان را داشتيد پرتاب مي کرد. سنگي در آن نهاده و آن را به طرف سربازاني که در سمت راست جالوت بودند پرتاب مي کند و آنان را متفرق مي سازد. سربازان سمت چپ وي را نيز به همين ترتيب از او دور مي سازد. آن گاه آخرين سنگي را که به همراه آورده بود، در فلاخن نهاده و آن را به سوي جالوت پرتاب مي کند. سنگ به ياقوتي که روي پيشاني جالوت بود اصابت نموده، آن را خرد کرده و به مغزش اصابت مي کند!
ناگاه پيکر بي جان جالوت بر روي زمين قرار مي گيرد.

و خداوند بدين گونه رهروان راه حق را به پيروزي مي رساند و به داوود نيز که خدمت بزرگي نموده و شايستگي خويش را به خوبي به اثبات رسانيده بود، حکومت و دانش مي بخشد:
"فَهَزَمُوهُم بِاذِنِ اللهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ انيهُ اللهُ المُلکَ وَ الحِکمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا يَشاءُ؛


0

  • سیتی جاوا
  • مهریه